@ کلبه


کلبه

تکرار تکرار شده های عاشقانه

 کوچ پرنده به من آموخت وقتی هوای رابطه سرد است ، باید رفت.

+نوشته شده در چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:,ساعت7:41توسط محمدقمری | |

@@@

 تمامی مزرعه

کافر صدایش میزدند

گل آفتاب‌گردان کوچکی را که

عاشق باران شده بود!

+نوشته شده در چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:,ساعت7:35توسط محمدقمری | |

@@@

 هروقت باران گرفت یاد چشم های خیسم باش که دلتنگ دیدنت هستند....

+نوشته شده در سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,ساعت22:14توسط محمدقمری | |

@@@

 تلاش برای زنده کردنِ یک رابطهِ از دست رفته
مثل اینه که بخوای یه چای سردشده
رو با ریختن آب جوش گرم کنی
نه رنگش مثل اول میشه نه طعمش..!

+نوشته شده در سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,ساعت22:9توسط محمدقمری | |

@@@

 دیگر تنهاییم را با کسی قسمت نخواهم کرد... یک بار قسمت کردم چندین برابر شد!

+نوشته شده در سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,ساعت22:1توسط محمدقمری | |

@@@

 در شهری که خورشید را به قیمت شمعی نمی خرند ،پروانه شدن یعنی تباهی !

+نوشته شده در سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,ساعت21:41توسط محمدقمری | |

@@@

 این روزها آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست که رخت های دلتنگیم را فرصتی برای خشک شدن نیست

+نوشته شده در سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,ساعت21:34توسط محمدقمری | |

@@@

 خوشبختی فاصله این بدبختی است تا بدبختی دیگر.

+نوشته شده در سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,ساعت20:32توسط محمدقمری | |

@@@

 تو به من خندیدی ....
و نمی دانستی ....
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیم .....
باغبان در پی من تند دوید 
سیب را دست تو دید 
غضب آلود به من کرد نگاه 
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک ..........
و تو رفتی و هنوز .......
سالها هست که در گوش من آرام آرام 
خش خش گامهایت تکرار کنان 
میدهد آزارم ........
و من اندیشه کنان غرق این پندارم .....
که چرا ؟ خانه کوچک ما ....
سیب نداشت ........... .

+نوشته شده در سه شنبه 19 دی 1391برچسب:,ساعت20:21توسط محمدقمری | |

@@@

 چه اشتباه بزرگیست تلخ کردن لحظات زندگیمان برای کسی که در دوری ما شیرین ترین لحظات زندگی اش را سپری می کند...

+نوشته شده در دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,ساعت22:29توسط محمدقمری | |

@@@@ @

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد